معلمانی که مروج مطالعه‌اند

ساخت وبلاگ

عصر شنبه، هشتم خرداد ۹۵، مهمان دهمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی دانشگاه فرهنگیان بودم که در آموزش و پرورش منطقه سه تهران برگزار شد. در این جلسه قرار بود دربارهء «نقش معلم در توسعه فرهنگ مطالعه و کتابخوانی» صحبت کنم. ابتدا مدل «پنج ضلعی مطالعه» را معرفی کردم و سپس کوشیدم تصویری از معلمی ترسیم کنم که شخصیت، گفتار و رفتارش می‌تواند مشوق و مروج مطالعه باشد. قبلاً دربارهء پنج ضلعی مطالعه در نهمین سری از «یادداشتهای یک کتابدار» در مجله بخارا نوشته‌ام از تکرار آن پرهیز می‌کنم و فقط به بخش دوم می‌پردازم. پرسشی که آن روز تلاش کردم به آن پاسخ دهم این بود که «معلمان چگونه می‌توانند مروجان خوبی برای خواندن باشد؟». در پاسخ می‌توان گفت، درست مثل کتابداران، معلمانی در ترویج خواندن موفق‌اند که خودشان اهل مطالعه باشند و تصور نکنند بدون آنکه خودشان کتاب بخوانند، پند و اندرزشان برای مطالعه چندان موثر خواهد بود. به نظرم توصیه مستقیم به خواندن، به معنای عام آن و بدون ذکر مصادیق عینی شنوندهء چندانی ندارد. تجربه نشان داده که نصحیت و موعظه بدون پشتوانهء عملی خیلی اثربخش نیست. نمی‌گویم بی‌اثر است، اما اثری که انتظار داریم ندارد. زیرا وقتی به دیگران می‌گوییم کتاب بخوانید، مطالعه خوب است و پندهایی از این قبیل، فقط گزاره‌هایی کلی و کلیشه‌ای در اختیار شنونده گذاشته‌ایم بی‌آنکه شاهد و گواهی برای خوب بودن و مفید بودن ارائه کنیم. در نتیجه چنین گفتاری اثربخش نیست. گفتار ما دربارهء خواندن زمانی اثربخش است که مبتنی بر تجربه‌ زیستهء ما از خواندن و روایتی از روزهای انس ما با کتاب باشد. یعنی بگوییم که من فلان کتاب را خواندم، از خواندش لذت بردم و این نکته‌ها را آموختم که هر یک چنین تاثیر مثبتی بر زندگی من داشته‌اند. در این صورت شنونده مشتاق می‌شود همین مسیر را طی کند و آثار مشابه را بخواند. اما اگر من تجربه‌ای دلپذیر از خواندن نداشته باشم، چگونه می‌توانم دیگران را به خواندن توصیه کنم؟ آیا در این صورت گفتار من از کلیشه و کلی‌گویی فراتر خواهد رفت؟ ادامه در لیزنا.

پژوهش کیفی و نگارش علمی...
ما را در سایت پژوهش کیفی و نگارش علمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mixedmethodo بازدید : 173 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 17:12